بیمارم ای طبیب دریغ از دوامکن
ای با وفا ترین تو تر ک وفا مکن
پایم شکست در گذر سنگلاخ عشق
دستم بگیر ولیکن رها مکن
*****
دلی چون موی خود آشفته دارم
تنی بیمار و بختی خفته دارم
زبانم الکن و بهر دو دنیا
هزاران صحبت نا گفته دارم
*****
غریبی یکه و بی آشنایم
سفر مردی به سوی ناکجایم
به آنجایی رسیدم زین گذرگاه
نمیدانم خدا ،یا ناخدایم
*****
هیچ بیشی بیشتر از بیش نیست
هیچکس در فکر حتی خویش نیست
در مقام بیخودی تا کوی دوست
هیچ درویشی دگر درویش نیست
*****
غم پی من ، همچو لات کوچه مست
هر کجا من می روم او نیز هست
من نمی دانم چرا این کج خیال
از سر من بر نمی دارد دست
*****
خرابم خرابات جای من است
همه زندگانی برای من است
به وقت پرستش به محراب عشق
خدای ندیده خدای من است
*****
همه جا رود زندگی جاریست
همه صبح صبح بیداریست
آنچه عیب است بهر ما و شما
تنبلی بیخودی و بیکاریست
*****
کیست آمیخه به جسم و جان ماست
کیست پیچیده ترین افسانه هاست
گاه اینجا گاه آنجا گه به دل
هست اما من نمی دانم کجاست
*****
به دنیا می پرستی تاک می کاشت
برای مردم غمناک می کاشت
سیه کاری به فرمان شیاطین
به دشت زندگی تریاک می کاشت
*****
کیست خاک مرده را گل می کند
عاشق و رسوای بلبل می کند
کیست هنگام گنه آئینه وار
این قدر مارا تحمل می کند
*****
با همگان روده درازی مکن
با دل هر غمزده بازی مکن
صاحب دم باش جهان یک دم است
صحبت مستقبل و ماضی مکن