رنگ و روی خاکی کاشی مرا
می کشد تا شعر و نقاشی مرا
نفس بی فرهنگ من با حیله ها
میکند ترغیب اوباشی مرا
خوش زبانی میکند طوطی صفت
تا تبه سازد به فحاشی مرا
پخته خواری را بیادم میدهد
تا کشد بر خوان کلاشی مرا
کشته در پای گذر دیوانه وار
عشق لاتی صحبت داشی مرا
سر بزیرم میکند با این عمل
عقل این بیچاره ناشی مرا
بر سر خوان لئیمان میکشد
بوی خوب نان خشخاشی مرا
میدهد تعلیم آهنگ سماع
رقص پای بنشن آشی مرا
روز عید پاک و ترسا بچه ای
می کند با خنده آب پاشی مرا
زیر خاکی های دنیای طلب
می برد تا مرز کنکاشی مرا
می کشد با مرز اعصار و قرون
نقشبند تنگه واشی *مرا
چونکه قیصر میل صحرا می کند
می دهد یک شعر شاباشی مرا

*تنگه واشی : تنگه ایست واقع در ییلاقات فیروزکوه